loading...
یه وِب بَرای دل تَنهایِ خودَمـــــــــ
یه غریبه بازدید : 48 یکشنبه 09 شهریور 1393 نظرات (3)

پشت چراغ قرمز تو ماشین داشتم با تلفن حرف می زدم و برای طرفم شاخ و شونه می کشیدم که نابودت می کنم ! به
زمین و زمان می کوبمت تا بفهمی با کی در افتادی! زور ندیدی که اینجوری پول مردم رو بالا می کشی و... خلاصه فریاد
می زدم

یک دختر بچه یک دسته گل دستش بود و چون قدش به پنجره ی ماشین نمی رسید هی می پرید بالا و می گفت آقا گل !
آقا این گل رو بگیرید....

منم در کمال قدرت و صلابت و در عین حال عصبانیت داشتم داد می زدم و هی هیچی نمی گفتم به این بچه ی مزاحم!
اما دخترک سمج اینقدر بالا پایین پرید که دیگه کاسه ی صبرم لبریز شد و سرم را آوردم از پنجره بیرون و با فریاد گفتم:
بچه برو پی کارت ! من گـــل نمی خـــرم !
چرا اینقدر پر رویی!
شماها کی می خواهید یاد بگیرید مزاحم دیگران نشوید و....

دخترک ترسید... کمی عقب رفت ! رنگش پریده بود !
وقتی چشمهایش را دیدم ناخودآگاه ساکت شدم ! نفهمیدم چرا یک دفعه زبونم بند آمد!
البته جواب این سوال را چند ثانیه بعد فهمیدم!
وقتی ساکت شدم و دست از قدرت نمایی برداشتم، جلو آمد و با ترس گفت :
آقا! من گل نمی فروشم! آدامس می فروشم!
دوستم که آن طرف خیابون است گل می فروشد!
این گل را برای شما از او گرفتم که اینقدر ناراحت نباشید!
اگر عصبانی بشوید قلبتان درد می گیرد و مثل بابای من بیمارستان می روید، دخترتان گناه دارد.....
هربار به خودمان می گوییم ، یادمان باشد زود قضاوت نکنیم ... اما باز هم...

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط sherli در تاریخ 1393/08/16 و 1:32 دقیقه ارسال شده است

خداوکیلی دارم گریه میکنم بخدا...
پاسخ : گریه نکن دخترکم

این نظر توسط نازلی در تاریخ 1393/06/30 و 23:39 دقیقه ارسال شده است

میشه گریه کنم؟بغضم داره میترکهشکلکشکلک
پاسخ : اره

این نظر توسط selena در تاریخ 1393/06/10 و 1:26 دقیقه ارسال شده است

Big like❤


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 349
  • کل نظرات : 954
  • افراد آنلاین : 25
  • تعداد اعضا : 22
  • آی پی امروز : 103
  • آی پی دیروز : 19
  • بازدید امروز : 120
  • باردید دیروز : 20
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 249
  • بازدید ماه : 249
  • بازدید سال : 3,723
  • بازدید کلی : 32,513
  • کدهای اختصاصی